گفتگوی درباره ...

گفتم : بیا به آسمان نگاه کنیم به افق زیبا  

گفت : تا زمین را آباد نکردی به آسمان نگاه نکن 

گفتم : بیا به سمت کوه برویم جایی که از صدای بوق ماشین ها در امان هستی  

گفت : تو همین زمین هموار رو برو ، کوه را نمی خواهد بپیمایی 

گفتم : بیا برویم هوای آزاد بخوریم  

گفت :تا زمانی که کپسول اکسیژن هست نیازی به هوای آزاد نیست   

گفتم : بیا تا قدم بزنیم و آدمها را نگاه کنیم حرفهایشان را بشنویم 

گفت :‌خب ماشین می خریم و همه این کارها رو می کنیم  

 

بین همین گفتگوها زندانی شده ام  

راستش را نمی دانم  

او راست می گفت یا من  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد