آسمان

آسمان لحظه ای آفتابی شد  

چند روز بعد بارانی  

و اکنون سرد و خشک  

 

گویا باید با همین هوا بسازیم  

چون دریچه های هوا برای سخن گفتن بسته شده است  

 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:15 ب.ظ

پرنده ای که فراموش کرده پر دارد / دلی عجیب پریشان و در به در دارد / دلش گرفته از این خاک و کوچ می خواهد / غریب و خسته دنیا سر سفر دارد / ز چشم های زمینگیرش آسمان دور است / کجا نشسته و فکر کجا به سر دارد / پرنده ای که دلش را به آسمان داده ست / ز چشم های ترش آسمان خبر دارد / یکی شبیه خودش را به خواب می بیند / که فکر پر زدن، اندیشه گذر دارد / ز خواب می پرد و می پرد به صد امید / خیال کرده که یک عمر همسفر دارد / شبیه من به زمین خورده، خسته می پوسد / پرنده ای که فراموش کرده پر دارد

... چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ

این منم تنهاترین افسانه ی شب های تو

آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت

خواستم تاحرف خود را باغزل معنا کنم

زیرباران نگاهت شعر معنایی نداشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد