بارانی باش ...

همچون باران ببار بر دل من سودا زده ام  

همچون ابر غرش کن  

همچون آسمان دلم را صاف کن  

همچون مهتاب لحظات تنهایی را روشنایی بخش  

همچون ستاره بر آسمان دلم بدرخش  

همچون مه غبار رو را از روی من برگیر  

 

به با بگو تا مرا به سرزمین آرزوها ببرد  

و مرا در آنجا مدفون سازد  

 

شاید در آرزوی آیندگان آرزوی من باشد 

نظرات 2 + ارسال نظر
باران یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ http://rainymay.blogfa.com

بگید بباره بارون
دلم هواشو کرده
بگین تموم شدم من
بگین که برنگرده
بهش بگین شکستم
بهش بگین بریدم
نه اون به من رسیدو
نه من به اون رسیدم
برهنه زیر بارون
خراب و درب داغون
از ادما فراری
از عاشقا گریزون
بذار کسی نبینه
غرور گریه هامو
بذار کسی نفهمه
غم تو خنده هامو
یه داغ سخت سختم
یه باغ بی درختم
نفرین به روزگارم
سیاهه روزبختم
تنم داره میلرزه
تو این هوای هرزه
گاهی نداشتن دل
به داشتنش می ارزه

* جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ق.ظ

می دانی


روزهای ابری و سیاه


ماندگار نیستند


باران که بیاید


همه چیز را میشوید و میبرد


باران که بیاید


ابرهای سیاه میروند


رنگین کمان میشود


و


طراوات باران میماند


یادت باشد


ماه پشت ابر ماندگار نیست


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد