یک قدم مانده به صبح

نگرانی را بچین با یک موچین

روی لبهات یه نیم دایره بکش 2 طرفش به سمت بالا

توی قلبت یه گل رز بکار

و با یاد او پر از غنچه اش کن

و بدان که صدای احساست را می شنود



یک قدم مانده به صبح




نظرات 5 + ارسال نظر
مدی یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:32 ب.ظ http://madikhanoom.blogsky.com

بیا که کیک تموم میشه بهت نمیرسه

سوسن یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:50 ب.ظ

کاش یه قدم مونده باشه...
کاش قلبه همه پر از غنچه باشه....
خیلی خیلی زیبا بود

امیلی دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:05 ق.ظ http://np3.blogfa.com

کاش وسعت نگرانی اینقدر کم بود که میشد با یه موچین اونو کند

حورا سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:34 ق.ظ http://aava-ye-daroon.persianblog.ir

کاش میشد خوشبین بود و امیدوار.

صبا پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:19 ب.ظ

جالب بود مخصوصا تشبیه لبخند به نیم دایره به سمت بالا
هر چند با کمی تامل این مفهوم دریافت میشد
کلا پیوند ادبیات با ریاضی در نوشته ها خیلی شیرین و جذاب هست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد