واژه " کردان" به دیکشنری زبان جهان راه پیدا کرد









 













گویا مدرک جناب کردان علاوه بر محافل دانشگاهی ایران جاهای دیگر هم لرزانده از جمله تحریریه. فرهنگ اوربان لغت جدید «کردانایز» یا «کردانیزه کردن» را به داخل این فرهنگ اضافه کرده است:



 

1 دریافت دکترا بدون داشتن لیسانس

2 مشهور و یک شخص مهم شدن (مثلا وزیر) با ارایه مدرک و سند قلابی

3 تجاوز جنسی به نوجوان زیر 18 سال

4 تلاش برای رشوه دادن به کسی برای تغییر دیدگاه او

Kordanize /‘kərdənaiz/ (v.) [past tense: Kordanized / past participle: Kordanized ]

1 To get Ph.D without having B.Sc.2 To become an important person (e.g. minister) by presenting fake certificate or documents.

3 To rape a minor

4 to try to bribe someone in order to change his mind

 

 

1 روند دریافت مدرک جعلی دانشگاهی، به ویژه از یک دانشگاه مشهور (چون آکسفورد

2 رابطه میان خوشبختی و دروغ گویی

3 روشی برای دستیابی به اعتماد به نفس

 

Kordanification (n.)

1 The process of receiving fake degree, especially from a prestigious university (e.g. Oxford)

2 The relationship between happiness and telling a big lie.

3 A method in order to gain Self confidence.

 

 

1 فلسفه و استراتژی دروغگویی و فریب گروه بزرگی از مردم (چون یک ملت)

2 روشی روانشناسانه برای فریب مردم و خندیدن به آنها به طور هم زمان

 

Kordanism (n.)

1 The philosophy and strategy of telling lie to a large group of people (e.g. a nation)

2 A psychological method for deceiving people and laughing simultaneously

 

 

1 خوشبخت
2 با اعتماد به نفس
3 آرام
4 گستاخ، پررو، بی شرم

 

Kordanic (adj.)

1 Happy
 2 Self Confident
3 Relaxed
4 Barefaced

 

 

1 از راه کردانیک

 

Kordanicly (adv.)

1 In a Kordanic manner.

 

 

1  وحشتی افراطی یا ترسی غیرمنطقی از، یا عدم گرایش از بیان پشیمانی از کاری نادرست که بر عهده گیری پی آمد جعل مدرک یا دروغ پردازی

2 وحشتی افراطی یا ترسی غیرمنطقی از، یا عدم گرایش به بیرون انداخته شدن از یک پست مهم

 

Kordanophobia / kərdənəfōbēə/ (n.)

1 An extreme or irrational fear of or aversion to regret of having done something wrong or taking consequences of faking documents or telling lies

2 An extreme or irrational fear of or aversion to be thrown out from an important position





خودتان ملاحضه کنید:


http://www.urbandic tionary.com/ define.php? term=Kordanize

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد