ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
دل ما مخزن تنهایی ست
نور امید می زند برق سوی ما
کاش
آسمان دل مان ابری بود
اما
آفتابی هست دور از دسترس ما اکنون
خوب بنگر
خنده دخترک آن گوشه
ذهن سیال مرا می برد سمت خودش
چه آسان
چه راحت
می خندد
و من اکنون می اندیشم که
چرا خاک افتاده
گوشه پیرهنم
میدوزم
شادی را به غم
زیاد را به کم
درخت را به ریشه
گاهی را به همیشه
ستاره را به آسمان
زمین را به کهکشان
کهنه را به نو
و
.
.
.
خودم را به ...
تو را آرزو نخواهم کرد ،
هیچوقت !
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت
که خودت بیای
با دل خود ،
نه با آرزوی من
به خدا گفتم : بیا دنیا را قسمت کنیم!
آسمون واسه من ابراش مال تو
دریا مال من موج هایش مال تو
ماه برای من خورشید برای تو
خدا خندید و گفت:
تو بندگی کن همه دنیا مال تو .... من هم مال تو
بی هیچ صدائی می آیند
زمانی که نمی دانی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیج نشانی از دلت می گریزند
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حسرتی باشد به درازای زندگی
چه قدر بی رحمند رؤیاها !