ای آسمانی ترین ابر من

وقتی دلم هوای تو را می کند می روم کنار پنجره ، نگاه می کنم آسمان آبی را ، گویی ابرها با حرکتشان شکل تو را می سازند ، پنجره را که می گشایم گویی دلم به دریچه ی یاد تو باز شده و با پای دلم در فضای ذهنت قدم بر می دارم
و کنار پنجره با انگشتم می نویسم ای آسمانی ترین ابر من تو چه قدر دوست داشتنی هستی