جملات کوتاه و عمیق

امروز صبح یکی از دوستانم این جملات زیبا و جدی و عمیق را برایم ایمیل کرد دیدم خوب است با تغییراتی اینجا قرار دهم تا شما هم بخوانید 

نزدیک تر از آن که فکرش را کنی 
این عکس یه دنیا مفهوم داره... فوق العاده است !!!

 

اول مهر و شغل پدر

کاش کسی یاد معلم ها می داد :

اول مهر شغل پدر‌ها را نپرسند ؛
وقتی هنوز احترام به همه‌ی شغل ها را و افتخار به همه‌ی پدر‌ها را یاد دانش آموزانشان نداده‌اند !
حالا قصه ی چشمان یتیمی که نم می‌خورد ، بماند

.

حرف، حدیث ، آیه ، تکفیر

پشت سرم حرف بود

حدیث شد
می ترسم آیه شود !
سوره اش کنند به جعل !
بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل
.
.
بی وجدان ، خیلی !!!
آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد
بی آب ، دو هفته
بی هوا ، چند دقیقه
بی”وجـــدان”، خـیلی . . .
متاسفانه خیلی !
.
.
عشق 

1- گر مرید راه عشقی ، فکر بدنامی نکن
می گویند عشق آنست که به او نرسی
و من می دانم چرا …!
زیرا در روزگار من،
کسی نیست که زنانه عاشق شود
و مردانه بایستد
.
2- مفهومی به نام دیر شدن
چه در کار ، چه در عشق ، هرگز نگویید ” هنوز وقت است ” یا ” شاید دفعه ی بعد ” !
زیرا مفهومی وجود دارد به نام ” دیر شدن ” !
.
3- من همانم ، من سابق
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !
من را به من نبودن محکوم نکن !
من همانم که درگیر عشقش بودی !
یادت نمی آید ؟!
من همانم !
حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !

.

آدم باشند کافیه !

نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه
همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه !
.
.
مردم زمانه عوض شدند
مردم عوض شدن،
زمونه عوض شده،
میدونی؟ این روزها،
وقتی با یه نفر دست میدی،
بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی که هر ۵ تا رو پس گرفتی یا نه!
.
تایپ

همه را تایپ کردیم 

مـــــــا،
نســـــلی هستیم کــــه،
بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم
تایــــــپ کردیـــــــــم
نوشته هایت را می بینند

اینجا فقط تو را از نوشته هایت ” می بینند “…
درست دیده ای ، فقط “خوانده” میشوی بی آنکه بشناسند تو را

.

اتفاق خوب یا بد !

همه اتفاق های خوب افتادند و دست و پایشان شکست !
این روزها اتفاق های خوب از ترس اتفاق های بد ، از افتادن میترسند
.
.


دست
کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود

..

دستم بوی گل میداد،
مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند
اما هیچکس فکر نکردکه،
من شاید گل کاشته باشم

.
.
خوشبختی

ای کاش آدما می فهمیدن که خوشبخت شدنشون
در گرو بدبخت شدن آدمای دیگه نیست !
.
.
ارزش
هیچ گاه به خاطر هیچکس از ارزش هایت دست نکش !
چون اگر روزی آن فرد از تو دست بکشد ،
تو می مانی و یک ” من ” بی ارزش !
.
.
.
بازی 

1-بازی گرفتن احساس

.
.
حق نداری احساس دیگران رو به بازی بگیری ،
فقط به خاطر این که هنوز تکلیفت با احساس خودت معلوم نیست !
.

2- کلاغ پر

پرنده ای نفرین شده ایم
که سهممان از پریدن
تنها در بازی کلاغ پر است


.
خاص بودن
خاص بودن توی مغز اتفاق میفته ، نه توی عکس !
.
تلخ ترین
تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه آدم به خودش میگه :
چی فکر می کردیم و چی شد !!
.
.
سیاهی
سیاهی لبهایم از سیگار نیست…!
سیاه پوش هزار حرفه نگفته است
.
سلام و خداحافظ

در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ” فرقی‌ با هم ندارند
نه ماندن کسی‌ حادثه ست نه رفتنِ کسی‌ فاجعه !
.
سکوت

سکوت یا رضایت ؟!


وقتی سکوتت از رضایت نیست ، لطفا بگو !.

.

سکوت من هیچ گاه نشانه ی رضایتم نبود !
من اگر راضی باشم ، با شادی می خندم !
.
سکوت همیشه به معنی “رضایت” نیست
گاهی یعنی:
خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمیدهند، توضیح دهم
.
.

کفش یا پاپوش
مردم اینجا چقدر مهربانند ، دیدند کفش ندارم ، برایم پاپوش درست کردند
.
.

احساس ، منطق ، چشم
احساسم را به دار آویختم
منطقم را به گلوله بستم
لعنت به هر دو که عمری بازیم دادند
دیگر بس است، میخواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم!
.
.
رابطه و التماس
رابطه ای که توش التماس باشه
ساعت ۹ بزارین دم در خونه تا شهرداری ببره
.
.
ما و مترسک
مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند
و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .
.
.
فقط زمین مرد بود
پیامی دیگر آوردم
به مردان اینجا نگاه مکن
اسمشان مرد است ؛ من اگر خوردم زمین به نامردی همین مردان بود
زمین مرد بود که مرا بلند کرد
خودت را زمین بزن ؛ اما دست مردان اینجا را نگیر
.
.
 
با خوب ، خوب بودن هنر نیست
ما همه با زندگی معامله می کنیم …!
با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …!
اگر نبخشی ، نمی بخشم
خیانت کنی ، خیانت میکنم
بدی کنی ، بدی میکنم
دروغ بگویی ، دروغ می گویم
و همیشه کوچک می مانیم ؛
بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …!
این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست

برگفته از سایت روزنه

نظرات 3 + ارسال نظر
Yasamin یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1399 ساعت 04:19 ب.ظ

خیلی خوب بود دمتون گرم

مارال دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1399 ساعت 04:14 ق.ظ

عالی بود من دوست داشتم

سید محمد چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 06:01 ب.ظ

باسلام وقتی دستم را ازدست خدا بیرون کشیدم گم شدم .وحالا درچاه دنیا افتادم ودرچاه بازبفکر رهگزری هستم که مرا ازچاه بیرون بیاورد .واین دومین اشتباه من است .آخه همه درچاه بهم میلولند .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد