نظر شما چیه ؟

 

همه اش از یک فکر ساده شروع میشه 

         مقصودم مشکل آدم هاست

 حالا سوال اینه که آخرش فکر کنیم یا نه ؟؟؟

 

به یاد آن آدینه حضور ۲

 

قبل از همه چیز باید بگم که قسمت ۱  این نوشتار رو

در این آدرس ببینید

http://mm2.blogsky.com/?PostID=51 

نمی دانم ای کسی که متن  مرا می خوانی چقدر مرا می شناسی

اما من این جملات را به یاد آن کس که مردمان می گویند جمعه ای می آید 

و من می گویم که هر لحظه چشم به راهم

برای همین هم قبل از اینکه جمعه بیاید به شما می خواستم بگم که

چرا با او صحبت نمی کنی ؟

چه طور میشه که با هر کسی سر صحبت رو باز می کنی اما با او ؟؟/

می دونم راست می گی با خودت می گی دیوانه است اومده  به این چیز ها داره گیر میده

اگه از من توضیح بخواهند توضیح می دهم اما اگه کسی نخواست آزاده می تونه اعتقاد خودش رو داشته باشه

 

  الان هم می خواهم حضور او را حس کنم  به همین خاطر چند بیت به او تقدیم می کنم 

 

دل به کوی تو فرستادم و امید بود

                                    بپذیری و نگاهی به فرستاده کنی

 

بی تو -ای روح و روان - زنده نشاید آنی

                                    بی دل آرام ، دل آرام نگیرد نفسی

 

امیدوارم که همه ما بتونیم حقیقت یا حقیقت ِ حقیقت و خیلی چیزهای دیگر رو بدونیم

 

به جهان خرم از آنم

 

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

                                               عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

قطره ای اشک

 

زنگ دل را به یکی قطرهء اشکی بزُدای

به صفا کوش ، اگر جام جهان بین خواهی

 

تو چرا این جوری شدی ؟

 

تو گر سودای گل داری ، چرا پس در پی خاری ؟

و گر دیوانهء یاری ، چرا پس یار ِدیوانی    ؟