ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
نگاهت را به چشمانم بسپار تا من بخوانم از آن جرعه جرعه محبت را
محبت را که نوشیدم می گویم دوستت دارم دوستت دارم
--
روی کنگره های لرزان ابروان تو می نویسم که من هستم نگران چه هستی ؟
و تو می خوانی و لبخندت را به من هدیه می دهی
دل ما مخزن تنهایی ست
نور امید می زند برق سوی ما
کاش
آسمان دل مان ابری بود
اما
آفتابی هست دور از دسترس ما اکنون
خوب بنگر
خنده دخترک آن گوشه
ذهن سیال مرا می برد سمت خودش
چه آسان
چه راحت
می خندد
و من اکنون می اندیشم که
چرا خاک افتاده
گوشه پیرهنم
بین همین لحظه ها یه لحظه هم هست که
جشن تولده عشقه
ولی جالب اینجاست
که هیچ کی براش تولد نمیگیره
چون نمی دونه کی متولد شده
باران باران صدای تو که می آید
همه احساسات من را مرطوب می کند
انگار بوی کاهگل می آید از خانه قدیمی ذهن من
یاد باران
یاد خوبی
یاد پاکی
آی باران
تو کجایی
من شوم خیس
زیر چترت
من شوم خیس
روی گونه هایم اشک بکار
اشک شوق
اشک دوری
اشک را هم با خود ببر
صاف صافم کن
مثل رنگین کمان بعد یک باران طولانی
به یاد یه گل باقالی نوشته شد