یک جمله به خودم

شخصی

عناوین یادداشت‌ها

  • یلدا چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1396 01:05
    دیگر یلدا برایم مفهمومی ندارد یلدای من تو بودی که با اخرین برگ پاییز باد تورا با خود برد واز ان وقت برایم همه شبها یلداست چه طولانی و پردرد
  • کوچ پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1396 00:26
    من جامانده ام در زمان در 25سالگی ام که به قلبم امدی و ماندگار شدی در خاطراتم که پرسه زدی ودر شهرم که از انجا کوچ کردم بی تو... ستاره سهیل
  • فصل پنجم چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1396 19:13
    متن جمله ،ناب تو بود ومن در پی جمله ای نابتر برای تو و تو درون کلمه ای نابتر از قلبم وقلبم ناب از عشقت بی حضورت طپش قلبم تکراری بیش نیست تکرار روزهای نبودنت تکرر فصلهاست، بی باران معنای تو چیست، عشق یا ضربان تشدید شده قلبم معنایت را نمیدانم فقط انقدردانم که نیستی، بی حضورت فصلها خاکستری است و باران نمیبارد تو فصل اخری...
  • گلدان چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1396 19:05
    گلدانم را اب میدهم نگاهت میکنم لبخند تلخ تو و نگاه سرد من و گرمی زندگی گلدان در خاک سرد فرو رفته کاش ماهم گلدان بودیم... ستاره سهیل
  • روی صندلی خودم چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1396 18:28
    قصد سفر دارم! از روی صندلی خودم به صندلی تو هرچه فکر کردم هیچکس از من به تو شبیه تر نیست نشستم تا جای خالیت پُر شود چه دردِ بدی یا من نیستم یا تو نیستی...
  • خدای من چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1396 18:24
    خدایا ، ما انسانها خیلی تنهاییم ولی تنها تر از ما تو هستی که همه را داری و هیچکس را نداری...
  • ای عشق بیا سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1395 09:13
    ای عشق بیا تا دوباره دربرت گیرم روح و روان خسته را جان دگر گیرم اینک فسانه است هر آنچه بوده است خواب و خیال من ، روح و روان من
  • لطف حسین شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 19:42
    لطف حسین ما را تنها نمی‌گذارد گر خلق وا گذارد، او وا نمی‌گذارد او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم مولا به کام غرقاب مارا نمی‌گذارد هل من معین او را باید جواب دادن شیعه امام خود را تنها نمی‌گذارد زهرا به دوستانش قول بهشت داده است بر روی گفته خویش او پا نمی‌گذارد ما و فسرده حالی مولا نمی‌پسندد مسکین و دست خالی مولا...
  • اگر می خواهی دریا باشی پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1393 13:16
    کفش کودکی را دریا برد. کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد....آن طرفتر مردی که صید خوبی داشت،روی ماسه ها نوشت:دریای سخاوتمند...جوانی غرق شد،مادرش نوشت: دریای قاتل...پیرمردی مرواریدی صید کرد،نوشت:دریای بخشنده... موجی نوشته ها را شست.دریا آرام گفت: به قضاوت دیگران اعتنانکن اگر میخواهی دریاباشی.
  • بیا نرم باشیم یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1392 13:29
    آدمایی هستن که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم.. وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده, راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون نپره... اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون... آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن اینا...
  • خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 08:44
    همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر همه غوطه‌ها بخوردی همه کارها بکردی منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر خنک آن قمار بازی که بباخت آن چه بودش بنماند هیچش...
  • جملات کوتاه و عمیق دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 09:04
    امروز صبح یکی از دوستانم این جملات زیبا و جدی و عمیق را برایم ایمیل کرد دیدم خوب است با تغییراتی اینجا قرار دهم تا شما هم بخوانید نزدیک تر از آن که فکرش را کنی این عکس یه دنیا مفهوم داره... فوق العاده است !!! اول مهر و شغل پدر کاش کسی یاد معلم ها می داد : اول مهر شغل پدر‌ها را نپرسند ؛ وقتی هنوز احترام به همه‌ی شغل ها...
  • دوست روشنفکر من پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 13:31
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دوست روشنفکر من! به اشک چشمان ما می خندی و ما را متهم میکنی‌ که ابلهانه بر جنازه ای می گرییم که 1400 سال پیش به دل خاک رفت ؟؟؟ پکی به سیگارت می زنی و از میان هاله دود حکم محکومیت مارا در فیس بوک صادر می کنی که این بساط همه بساط تظاهراست و غذای به...
  • متن ترانه آدما گوگوش آلبوم دو پنجره سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 11:16
    آدما از آدما زود سیر میشن آدما از عشق هم دلگیر میشن آدما رو عشقشون پا میذارن آدما آدمو تنها میذارن منو دیگه نمیخوای خوب میدونم تو کتاب دلت اینو میخونم منو دیگه نمیخوای خوب میدونم تو کتاب دلت اینو میخونم یادته اون عشق رسوا یادته اون همه دیوونگی ها یادته تو میگفتی که گناه مقدسه اول و آخر هر عشق هوسه آدما آی آدمای روزگار...
  • اعترافات و سوتی های جالب پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 11:17
    توی طرح پزشکی در روستاهای استان زنجان یکبار به یک مریض آمپول زدم موقع بیرون کشیدن قسمت سوزن سرنگ از قسمت پلاستیکی جدا شد و شکست. دیدم سوزن توی باسن طرف گیر کرده و راحت بیرون نمیاد.فوری رفتم وسیله بیارم که سوزن بکشم بیرون. برگشتم دیدم مریض نیست. هر جا رو گشتم پیداش نکردم. با آمبولانس، مسیر خاکی روستا رو نگاه کردم ولی...
  • عرض تسلیت داغ مادر چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1391 12:56
    گفت: در می‌زنند. مهمان است.ـ گفت: آیا صدای سلمان است؟ـ این صدا، نه، صدای طوفان است مزن این خانه­ی مسلمان است،ـ مادرم رفت پشت در، امّا..ـ گفت: آرام ! ما خدا داریم ما کجا کار با شما داریم؟ ـ و اگر روضه‌ای به پا داریم، ـ پدرم رفته، ما عزاداریم پشت در سوخت بال و پر، امّا..ـ آسمان را به ریسمان بردند آسمان را کشان­کشان...
  • ای آسمانی ترین ابر من چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 10:30
    وقتی دلم هوای تو را می کند می روم کنار پنجره ، نگاه می کنم آسمان آبی را ، گویی ابرها با حرکتشان شکل تو را می سازند ، پنجره را که می گشایم گویی دلم به دریچه ی یاد تو باز شده و با پای دلم در فضای ذهنت قدم بر می دارم و کنار پنجره با انگشتم می نویسم ای آسمانی ترین ابر من تو چه قدر دوست داشتنی هستی
  • چند تا عکس شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 01:02
  • می شود چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 19:51
    در تمام لحظات غرق سرور باش در تمام ثانیه ها بخند این جوری
  • برای یک دل فرضی یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 00:32
    امشب بعد از کلی کار نشستم آلبوم جدید یادگاری سیاوش قمیشی رو گوش می کردم این آهنگ هدیه اش تو این آلبوم خیلی باحال بود یه جورهایی حرف دلم رو می زد برای همین گفتم آپلودش کنم آهنگ هدیه با حجم 1.6 مگابایت آهنگ بی خ یال با حجم 1.2 مگابایت
  • برای مخاطب فرضی جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 00:22
    نگاهت را به چشمانم بسپار تا من بخوانم از آن جرعه جرعه محبت را محبت را که نوشیدم می گویم دوستت دارم دوستت دارم -- روی کنگره های لرزان ابروان تو می نویسم که من هستم نگران چه هستی ؟ و تو می خوانی و لبخندت را به من هدیه می دهی
  • این نوشته مخاطب خاص خاص دارد شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 02:18
    این نوشته برای وبلاگی نوشته شده که نویسنده اش گفته این نوشته ها مخاطب خاص ندارد امیدوارم فرصت کنه بیاد بخونه ! زندگی حقیقته نه بازی با یک عروسک (این جمله به خیلی از دخترها و پسرها هم بر می گرده) محدودیت در گفتار و حرف نیست در عمل و کردار آدمه ! دوست داشتن یه عروسک تموم شدنیه اما دوست داشتن یه انسان محدودیت نداره دوستی...
  • اگر نیستی فقط برو شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 01:23
    قصه ی من شده قصه ی باور نکردنی شاید قصه اگه قصه بود بهتر بود اما وقتی واقعیت داشته باشه قبول کردنش سخته امروز نوشتم قصه ام را در یک جمله در طول یک بازه زمانی که بعد مکان هم دارد بعد احساس هم را هم خودم می دهم ... تا بشود چند بعدی اما قصه : اگر نیستی فقط برو
  • نوشته های بی مخاطب برای یک دل ... سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 23:44
    نوشته می شود تنهایی می گوید استقلال نوشته می شود خود خواهی می گوید عشق نوشته می شود محبت می گوید نه حرفش رو نزن نوشته می شود سکوت می گوید رضایت می گوید حبس کلمات در صدایت نوشته می شود دل می گوید بی رحمی می گوید نازکی می گوید سنگ نوشته می شود تپش قلب می گوید نمی دانم می گوید شاید نوشته می شود بخار می گوید پاکش کن تمام...
  • بهار آمد پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 20:52
    بهار آمد فصل نو شدن تو نمی خواهی برویی نمی خواهی زنده شوی زندگی را پیدا کن روی نوشته های دیوار روی برگهای درخت روی آسمان نیلی بخوان بخوان به نام زیباترین بخوان به نام خدا یک آیه از قرآن او بخوان عظمتش آن یکتای بی همتا را بنشین روی زلال یادش و خودت را مترنم کن از نامش سبوح قدوس سبوح قدوس
  • ۳ آهنگ زیبا از هلن - غریبه - گفتی سلام - گل از آلبوم ماه و ستاره چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1390 22:38
    1 - 2 - 3 -
  • به یادت بسپار دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 00:04
    یادت باشد این قدر به خدا نگو چرا ؟ بگو من اولین نفر نیستم آخرین نفر هم نیستم این را بدان که خدا همین نزدیکی هاست یار نزدیک تر از من به من است وین عجب که من از وی دورم هر وقت خدا چیزی را از تو گرفت بگو خدایا من بودنت را بیشتر لمس می کنم خواست تو چیست در مقابل خواست ما !!!! خدایا از آنچه گرفتی را با آنچه دادی مقایسه کنم...
  • که لسان غیب خوشتر بنوازد آشنا را (۲) شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 10:25
    دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور ای گلبشکر آن که تویی پادشاه حسن با بلبلان بی‌دل شیدا مکن غرور از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم تا نیست غیبتی نبود لذت حضور گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد ما را غم نگار بود مایه سرور زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار ما را شرابخانه قصور است و یار حور می...
  • ذهن من می آید سوی یک گوشه گرم چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 19:58
    دل ما مخزن تنهایی ست نور امید می زند برق سوی ما کاش آسمان دل مان ابری بود اما آفتابی هست دور از دسترس ما اکنون خوب بنگر خنده دخترک آن گوشه ذهن سیال مرا می برد سمت خودش چه آسان چه راحت می خندد و من اکنون می اندیشم که چرا خاک افتاده گوشه پیرهنم
  • دوست + داشتن = دوست داشتن چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1389 11:48
    همیشه صحبت از این بوده که معیار دوستی چیست ؟ هر کسی بنا به برداشت خود و شاید بتوان گفت جنسیت خود تعریفی ارائه می دهد شاید بتوان گفت دو عنصر در این تعریف ها همیشه مورد بررسی قرار می گیرد یکی داشتن یا همان بودن و ماندن که بیشتر در تعریف خانم ها می گنجد و دیگری دوست بودن به معنای کمک کردن و یاری رساندن و همفکری و به...