ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
چند روز پیش وقتی داشتم تو فضای ذهنم قدم می زدم،
ناگهان به یک آدم برخوردم خیلی قیافه عجیبی داشت امّا می خندید یک نیشخند به من زد و رد شد
پشت کاپشنش نوشته بود:
من خودم را گم کرده ام
هر کس خود من را پیدا کرد هر چه زودتر به من خبر بدهد ،
خیلی جالب بود یک آدمی هم پیدا شده بود که فهمیده بود خودش رو گم کرده
به فکر فرو رفتم و با لحن شکاکانه ای به خودم گفتم : تو چی ؟؟
دیدم من خودم رو با خیلی چیزهای که امروزه در این مدرنیته مطرح است جایگزین
کرده ام و تازه فکر می کنم بله دیگه ما خیلی کارمون درسته و حرف نداریم
به خودم گفتم : امروزه
خودم = پولم!!
خودم = لباسم و مقامم!!
خودم = حرفم و تفکرم!!
خودم = آنچه مردم می گویند : تا من این جوری باشم!!
خودم = این جوری که نمیشه ، مردم چی می گویند!!
خودم = کارم !!
امّا کسی به من نگفته بود
خودم = انسانیت،مردانگی،آزاد اندیشی
به خودم گفتم : از فردا باید همه آدمها رو بیدار کنم
باید مثل همون آدمه بنویسم پشت کاپشنم آقا من خودم رو گم کرده ام
امّا با حرف مردم چی کار میشه کرد ؟!!