من خودم را گم کرده ام

 

چند روز پیش وقتی داشتم تو فضای ذهنم قدم می زدم،

ناگهان به یک آدم برخوردم خیلی قیافه عجیبی داشت امّا می خندید یک نیشخند به من زد و رد شد

پشت کاپشنش نوشته بود:

من خودم را گم کرده ام

هر کس خود من را پیدا کرد هر چه زودتر به من خبر بدهد ،

خیلی جالب بود یک آدمی هم پیدا شده بود که فهمیده بود خودش رو گم کرده

به فکر فرو رفتم و با لحن شکاکانه ای به خودم گفتم :  تو چی ؟؟

دیدم من خودم رو با  خیلی چیزهای که امروزه در این مدرنیته مطرح است جایگزین

 کرده ام و تازه فکر می کنم بله دیگه ما خیلی کارمون درسته و حرف نداریم

به خودم گفتم : امروزه

خودم = پولم!!

خودم = لباسم و مقامم!!

خودم =  حرفم و تفکرم!!

خودم = آنچه مردم می گویند : تا من این جوری باشم!!

خودم = این جوری که نمیشه ، مردم چی می گویند!!

خودم = کارم !!

امّا کسی به من نگفته بود

خودم = انسانیت،مردانگی،آزاد اندیشی

به خودم گفتم : از فردا باید همه آدمها رو بیدار کنم

باید مثل همون آدمه بنویسم پشت کاپشنم آقا من خودم رو گم کرده ام

امّا با حرف مردم چی کار میشه کرد ؟!!

 

 

نقل قول

دو چیز را فراموش نکن : یاد خدا و یاد مرگ . دو چیز را فراموش کن : بدی دیگران در حق تو و خوبی تو در حق دیگران . چهار چیز را نگه دار : گرسنگیت را سر سفره دیگران، زبانت را در جمع، دلت را سر نماز و چشمت را در خانه دوست

سخن

 

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود

                       وارهد از هر دو جهان بی حد و اندازه شود

wanted


این یک آگهی کاملا رسمیه

من خودم رو گم کردم در انبوه این آدمهای بی تفاوت

از یابنده خودم تقاضا می شود هر چه زودتر مرا پیدا کند

به یابنده مقدار قابل توجهی مژدگانی (مقداری عقل + انسانیت ) تعلق می گیرد .

امضاء خودم